لهوف، منبعی قابل اعتماد/ حماسه حسینی کتابی ارزشمند در زمان کنونی
حجتالاسلام مصطفی صادقی کاشانی، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهلبیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است. وی در مرکز تربیت محقق و نویسندۀ تاریخ اسلام، تحصیل و کارشناسی ارشد رشته تاریخ تشیع را از دانشگاه امام صادق(ع) را دریافت کرده است. تحصیلات دکتری وی نیز در رشته تاریخ اهلبیت(ع) در جامعه المصطفی العالمیه است و از سال 1362 هم به حوزه علمیه وارد شده و تا سطح خارج فقه و اصول تحصیلاترا ادامه داده است.
خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا با هدف اطلاع از آثار و فعالیتهای علمی، گفتوگویی با ایشان انجام داده است که متن کامل این گفتوگو در ادامه آمده است:
* لطفا درباره آثار و مقالاتی که تاکنون نوشته اید، توضیح دهید.
در حوزه تاریخ اسلام و تشیع و حدیث، 12 کتاب و بیش از پنجاه مقاله علمی نگاشتهام و آخرین اثر اینجانب منبع شناسی کتاب لهوف بوده است. بدین معنا که منابعِ کتاب لهوف و مآخذ سخنان ابنطاووس چه کتبی بوده است؛ چون این شخصیت شهرت و اعتبار بسیاری در میان شیعیان دراد و کتابخانه بزرگی در دسترس داشته است؛ اما بسیاری از کتابهایی که او در دست داشته از بین رفته است، بنابراین باید دانست که منابع و مآخذ اصلی لهوف چه آثاری هستند.
اینجانب در مرحله نخست به دنبال نسخه تصحیح شده کتاب لهوف گشتم تا بتوان برای منبعشناسی به آن اعتماد کرد، اما دریافتم که حدود پانزده چاپ از این کتاب، بدون تصحیح وجود دارد و تنها چاپ تصحیح شده هم کافی به نظر نمیرسد. از این رو در ابتدا به تصحیح لهوف و بعد به منبع شناسی این کتاب پرداختم و این اثر با عنوان «تصحیح و منبعشناسی کتاب الملهوف» در حوالی اربعین 1395 به همت انتشارات پژوهشگاه به چاپ رسید.
در این پژوهش، کتاب لهوف را با توجه به حدود 60 نسخه خطی و چاپ سنگی بررسی کردهام. نسخههای تصویری خطی از کتابخانههای آیت الله مرعشی، آستان قدس رضوی و کتابخانههای نجف و کربلا جمعآوری شده که قدیمیترین نسخه آن مربوط به قرن دهم است.
در پایان بررسی و تصحیح نسخهها بدین نتیجه رسیدم که مقداری از مطالب این کتاب کموزیاد شده و در چاپهای موجود کتاب لهوف دو یا سه صفحه محل اختلاف است؛ یعنی نمیتوان ادعا کرد که حتماً مطالب سید ابن طاووس باشد.
رهبر انقلاب به ذاکران اهل بیت توصیه کردند کتاب لهوف را مبنای نقلهای خود قرار دهند. بنده هم پیشنهاد میکنم از این مقتل عبور نکنیم؛ زیرا آخرین کتاب و منبعی است که میتوان به آن اعتماد شود و نیز برای مردم مقتل روان و معتبری است.
مقاتل بسیاری قبل از لهوف نوشته شدهاند و معتبر هستند که مهمترین آنها مقتل ابومخنف است؛ ولی مقاتلی همچون تذکره الشهدا، ناسخ التواریخ، مقتل مقرم و... در دورههای اخیر نگارش شدهاند که اعتبار آنها قابل مقایسه با لهوف نیست.
* اعتبار مقاتل جدید را از نظر اعتبار در چه سطحی میدانید؟
وقتی تاریخنگار یا خبرنگاری از حادثه تاریخی مثل عاشورا گزارش میدهد، معتبرین منبع و مقتل آن است که نزدیکترین نوشته به حادثه باشد و هرچقدر دیرتر نگاشته شود به همان میزان از اعتبار آن کاسته میشود. بنابراین مقاتل جدیدی که در عصر کنونی نگاشته میشود، یا تحلیلی از آن حادثه یا مستند به منابع دیگر هستند؛ بنابراین اگر آنها مستند به مقاتل معتبر و قدیمی مانند ابومخنف باشد، خوب است. مطالب مقتل ابومِخنَف در بخش مربوط به امام حسین(ع) از تاریخ طبری و مقاتل الطالبیین و ارشاد شیخ مفیدگرفته شده است.
اما متأسفانه از چهارصد سال پیش یعنی از دوره صفویه تاکنون که نیاز به مقاتل و تاریخ قیام امام حسین(ع) بیشتر احساس شده است، تاریخنگاران مقاتل را بسیار افراطی و با فضای حزن و اندوه و عاطفی تدوین کردهاند و فضای علمی در این آثار کم شده است و بیشتر آنها برای حزن، بکاء، گریه و روضه است؛ همانند: روضة الشهدا که شهید مطهری و پژوهشگران آن را تحریف تاریخ عاشورا میدانند.
بنابراین مقاتلی که از سدههای متأخر مانند قرن هشتم به بعد و به خصوص دوره صفویه و قاجار و اوایل انقلاب اسلامی نگارش شده اند، اعتبار چندانی ندارند، مگر آنکه مستند به منابع اولیه و معتبر باشد؛ چون نویسندگان بسیاری از مطالب را خودشان و بدون استناد به منابع اولیه و معتبر آوردهاند. درحالیکه گزارش تاریخ باید مستند و معتبر باشد؛ همانند اینکه ابومخنف وقتی حادثه تاریخی را گزارش میدهد با واسطه مستند به سخنان امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و شاهدان عینی واقعه کربلا گزارش میدهد.
* به نظر شما برای پالایش و پاکسازی کتابها و مقاتل غیر معتبر باید چه فعالیتهای پژوهشی در سطح علمی جامعه صورت گیرد؟
پایان نامهها و مقالات و پژوهشهای مناسبی درباره این مقاتل صورت گرفته و این آثار پالایش شده است و به تدریج بسیاری از مردم دریافتهاند که این کتابها همچون روضه الشهدا اعتباری چندانی ندارند؛ البته احترام بزرگان و علمایی که آنها را نوشته اندباید حفظ شود؛ همانند کتاب "اکسیر العبادات" که در سه جلد و چهارهزار صفحه نگارش شده و نگارنده فقیه دوره قاجار بوده، اما تخصص ایشان تاریخ نبوده است؛ ازاینرو ایشان مطالبی را نوشته است که از لحاظ علمی و تاریخی اعتبار ندارد و منابع آن دارای خدشه بسیار است.
* نظرتان را درباره شخصیت شهید مطهری و کتاب حماسه حسینی بفرمایید.
شهید مرتضی مطهری در هر علمی به صورت تخصصی وارد شده است، هرچند تخصص وی تاریخ نبوده، اما خطای چندانی از لحاظ علمی و تاریخی به ایشان وارد نیست. با اینکه آثار علمی و تحقیقی بسیاری پس از شهید مطهری نوشته شده؛ اما کتاب حماسه حسینی هنوز هم ارزشمند است. مثلاً آیتالله سبحانی کتاب «فروغ ابدیت» را زمانی تألیف کردهاند که چندان کسی به این شکل به تاریخ پیامبر نپرداخته بود و نسبت به زمان خود بسیار خوب نوشته شده است.
همچنین کتاب «حماسه حسینی» با منابع معتبر نوشته شده است و انتقاد برخی که میگویند چرا ایشان برخی تحریفات را نقد کرده، درست نیست. ایشان حقیقت را بیان کرده و شهید مطهری همان روش محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان را پیموده است.
گاهی بیان میکنند که شهید مطهری مطلبی را تحریف دانسته، اما مثلاً در سخنرانی دیگرش همان روضه را خوانده است؛ طبیعی است که وی در سخنرانیها یا منبر اشتباه کند و سخنرانی مانند تدوین مقاله و کتاب نیست که امکان بازگشت و تصحیح وجود داشته باشد. اگر شهید مطهری در این زمان زنده بود و میخواست سخنانش را به صورت کتاب بنویسد، بسیاری از مطالب خویش را حذف و اضافه میکرد.
دانشگاهیان و حوزویان شخصیت شهید مطهری را قبول دارند و برخی بیان میکنند چرا شخصیتهایی همانند ایشان در حوزه به وجود نیامدند؛ اما بنده اعتقاد دارم نمونههای بسیاری مانند ایشان وجود دارد. نهایت اینکه شهید مطهری بعد از شهادتش مشهور و جاودانه شد اما در حوزه بسیاری از افراد وجود دارند که به فعالیت و پژوهشهای علمی مشغولند اما در گمنامی به سر میبرند.
برخی از مسائل و درگیرهای سیاسی سبب شده است که ارزش شخصیتهای علمی شناخته نشود و آنها را به طرفداری از جناح سیاسی متهم کنند و آنها از صحنه علمی رانده و ترور شخصیت شوند؛ ازاینرو مطهریهای زمان را از دست خواهیم داد و با این اقدامها جذب حداکثری را به حداقل میرسانیم.
* درباره آثاری جدیدی که در دست تدوین دارید، مطالبی بیان کنید.
پژوهشی بین رشتهای درباره کلام و تاریخ با عنوان «نص بر دوازده امام» در دست تحقیق دارم که نگارش آن چندسال طول کشیده است و اکنون در دست ناظر قرار دارد.
پژوهشی نیز به همت قطبهای پژوهشگاه در دست تدوین است که به دنبال بررسی مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی همچون: طلاق، دروغ، تبیین ولایتفقیه و مسائلی از این قبیل هستند. بنده هم در این طرح روش رفتار معصومان با دروغ را در دست بررسی دارم.
در این پژوهش بدین نتیجه رسیدهام که هیچ زمان ائمه اطهار روشهایی را که ما برای توجیه دروغ و توریه حتی در مسائل دینی و سیاسی به کار برده ایم، به کار نبردهاند. همچنین نگارش چند مقاله از مداخل بخش تاریخ دانشنامه اهلبیت(ع) بر عهده اینجانب است که برخی تکمیل شده و برخی در حال تدوین است.
*به طلابی که میخواهند در عرصه تاریخ پژوهش کنند، چه توصیهای دارید؟
تصور برخی از طلاب اینگونه است که از تاریخ اطلاع دارند، درحالیکه تاریخ باید به صورت تخصصی خوانده و آموزش داده شود و تنها مطالعه کتابهای تاریخی و آثار جدید کافی نیست؛ زیرا در این صورت فقط از تاریخ اطلاع خواهند یافت ولی اظهار نظر درباره آن کار غیرمتخصص نیست.
برای آگاهی درست از دانش تاریخ باید به مسائل مرتبط با تاریخ همچون مسائل اجتماعی، جامعهشناسی، کلام و حدیث آگاه بود و پیش از همه قرآن و شأن نزولها و تاریخ آنها را دانست.
در گذشته، در کشور ما فقط یک رشته تاریخ اسلام وجود داشت؛ اما امروزه تاریخ تشیع، تاریخ اهل بیت، تاریخ شیعیان اثنی عشری و گرایشهای متعدد تاریخی وجود دارد. ازاینرو طلاب به مطالعه کتابهای دارای تحریف یا سخنانی که از برخی افراد شنیدهاند، اطمینان نداشته باشند و افرادی که میخواهند تاریخ را به صورت تخصصی دنبال کنند، باید آمادگی لازم داشته باشد؛ چون بسیاری از مطالب تاریخی مشهور، قابل تأمل و بررسی است.
اهلبیت(ع) اسوه ما هستند و زندگی آنها برای مردم الگوست؛ بنابراین لازم است طلاب در این باره مطالعات کافی و عالمانه داشته باشند و اطلاعاتی که به مردم داده می شود، مطالبی درست و از منابع معتبر باشد.
خبرنگار: میثم صدیقیان